تحولات لبنان و فلسطین

قدس انلاین_مصطفی لعل شاطری: شاید در نگاه اول یک روحانی و یک طلبه باید صرفا در حوزه ای قلم خود را به نگارش درآورد که در آن تحصیل و تلمذ نموده اما گاه دست تقدیر، سرنوشت عده ای را چنان رقم می زند که گام در مسیری می نهند که هیچ کس حتی به فکرش نمی رسیده است، به نحوی که شاید بتوان حجت الاسلام محمدرضا آتشین صدف را در زمره این افراد دانست.

روحانیون یکی از  شوخ طبع ترین اقشار جامعه محسوب می شوند!

 این روحانی خونگرم خوزستانی و مدرس حوزه و دانشگاه گویا یکی از وظایف خود را علاوه بر اشاعه فرهنگ دینی، در گسترش فرهنگ شادی و نشاط بویژه در میان قشر جوان یافته است، چنانچه کتاب به شرط چاقو (مجموعه یادداشت های طنز) و دیگر آثارشان گواه این امر است. از این رو با وجود تمامی مشغله های ایشان به طرح چند پرسش از این روحانی طنزپرداز پرداختیم که از نظرتان می گذرد.

جناب آتشین صدف! اکثرا روحانیون به دلیل حوزه های مطالعاتی خود به انتشار کتبی در زمینه های معارف می پردازند، دلیل ورود شما به حوزه طنز اجتماعی چه بود؟

دلیل اولش علاقۀ همیشگی من به نوشته‌ها و فیلم‌ها طنز و کمدی بود و دلیل دیگر آن نیاز جامعۀ ماست. جامعۀ ما به دو چیز نیاز دارد؛ یکی نقد، یکی لبخند. به نقد نیاز دارد تا کسی که اشتباهی اشتباه می‌کند و کارای را به قول معروف خراب می کند و به جامعه ضرر می زند، متوجه و اصلاح بشود و افرادی هم که عمدا اشتباه می کنند، مشتشان باز و جلوی اشتباهاتشان گرفته شود. از طرف دیگر جامعۀ ایرانی به مقدار زیادی لبخند نیازمند است. این همه دشمنی های دشمنان و این همه مشکلاتی که برای ما پیش آوردند و می آورند و یک سری عوامل دیگر می طلبد نشاط و شادی در جامعه بیشتر باشد. حالا طنز واقعی هر دو را یکجا دارد، هم نقد می‌کند و هم لبخند بر روی لب ها می نشاند.

استقبال جامعه روحانیت از آثار شما چگونه است؟ آیا پس از انتشار (جامعه روحانیت) به نقد شما می پردازند؟

«آقا چشمت روز بد نبینه من همچین که کتابم رو دادم ناشر و اومدم بیرون دیدم هر جا می رَم گوسفند می زنن زمین و جلو پام قربونی می کنن، هی گوسفند می زَدن زمین، گاو می زدن زمین و حتی یه بار یه شتر آورد یه بنده خدایی از این دو کوهانه ها آورد که دیگه نذاشتم. یعنی با اصرار نذاشتم. دیگه داشتیم گلاویز می شدیم که مردم جدامون کردن و طرف رضایت داد که برای رفع قضا و بلا و چشم حسود از من، یه دونه تخم مرغ بشکونه جلو پام که منم رضایت دادم و قضیه ختم به خیر شد فقط یکی دو تا از دکمه هام این وسط کنده  و مفقود الاثر شد!»

راستش انعکاس خاصی نداشت به نحوی که بتوان بیان کرد که مثلا صدا کرد در حوزه و گروهی موافق شدند و گروهی مخالف. نه همچین چیزی نبود. البته زمینه‌ای شد برای یک سری کارهای محدود، چنانچه انجمن قلم حوزه یکی دو نوبت کلاس آموزش طنزنویسی برگزار کرد که مدرس آن بنده بودم، مرکز پژوهش های اسلامی صدا و سیما نیز حقیر را دعوت نمود تا دربارۀ طنز دینی یه کارهای پژوهشی برایشان انجام بدهم، یا ستاد نماز برای مبلغانشان یک دوره تقویت مهارت شوخ طبعی در تبلیغ گذاشت که مدرسش من بودم.

گام نهادن در این حوزه بویژه از سوی یک روحانی دارای چه موانعی است و آیا هر طلبه ای توانایی ورود در این حیطه را دارد؟

یکی از موانع ورود به حوزه طنز از سوی یک روحانی قضاوت بعضی هم صنف های محترم خودمان است که این کار را دور از شان یک روحانی به حساب می آورند، یا عده ای هم از روی دلسوزی بیان می کنند که «حیفی تو حروم میشی». از طرفی محافل و مراکز طنز غیرحوزوی هم زیادآثاری از این دست را تحویل نمی گیرند. حالا برای خود من هم علامت سوالی است که به چه دلیلی، شاید به این دلیل که نویسنده آن یک روحانی است و این برداشت را می کنند که نویسنده اطلاعاتی در این حوزه ندارد و یا علت های دیگر. به هر حال از اینجا رانده و از اون جا مانده شده ایم.

دربارۀ قسمت دوم پرسش شما باید عرض کنم. اگر نگویم همه، ولی بیشتر طلبه ها زمینه اش را دارند، چون روحانیون یکی از  شوخ طبع ترین اقشار جامعه محسوب می شوند و هستند! که البته بیشتر شفاهی و در جمع های کوچک و خودمانی بروز پیدا می کند. البته برای اینکه یک نفر طنزنویس بشود علاقه ی شخص و انگیزه و پشتکار و مخصوصا قدرت خلاقیت وی هم شرط مهمی برای موفقیت در این حوزه است.

به نظر شما بهترین گونه طنز در راستای تعالیم اسلامی، چه ویژگی هایی را باید مد نظر قرار دهد؟

یکی از ویژگی های طنز خوب از نظر دین بر می گردد به شخصیت طنزنویس. برای مثال ما می بینیم مرحوم کیومرث صابری یا همان گل آقای معروف که به عنوان پدر طنز نوین در دورۀ معاصر شهرت دارد، قبل از این که ستون طنز معروف "دو کلمه حرف حساب" را در روزنامۀ اطلاعات شروع کند، در سفر حجش کنار خانه ی کعبه با خدا معامله می کند و می گوید: «خدایا من این قلم رو می خوام برای یاری دین تو و اصلاح جامعه ام روی کاغذ ببرم».

ویژگی دیگر یک طنز فاخر و اسلامی این است که منصفانه و به دور از غرض ورزی های شخصی باشد. گاهی یک سوژه ی فوق العاده جالب و خنده دار به ذهن نویسنده می رسد ولی وقتی نویسنده اندکی آن را سبک سنگین می کند می بیند انصاف نیست، زیاده روی می شود اگر این حرف را بزند و خدایی ناخواسته حقی ضایع می گردد. اینجاست که نویسنده باید مدیریت نماید که یا کار را از نظر اخلاقی خوب از آب در بیاورد یا توانایی این را داشته باشد که خودش را کنترل کند و از موضوع صرف نظر کند و به قول معروف بذاردش کنار.

از شما تشکر می کنم که در این گفت و گو شرکت کردید، اگر نکته ای باقی مانده است که فکر می کنید بیانش لازم است، بفرمایید.

من هم تشکر می کنم از اینکه این فرصت را در اختیار بنده گذاشتید. فقط به یک نکته اشاره کنم و آن ضرورت توجه حوزه و روحانیون و طلبه ها به استفاده از این شیوۀ زیبا و تاثیرگذار برای هدایت و اصلاح جامعه و ارتباط با مخاطبان است. همان طور که که ما وقتی به زندگی عالمان بزرگ اسلامی نگاه می کنیم می بینیم که به خوبی از این قالب استفاده کرده اند شما از سعدی و مولانا و حافظ بگیر تا شیخ بهایی و آقا جمال خوانساری و در زمان خودمان حاج آقای قرائتی که البته ایشان طنز و شوخ طبعی شان بیشتر شفاهی است، باید پس ازدیدن بازتاب شیوه آن ها در جامعه، تا حد زیادی به اقتباس سبک های آنان برای برقراری ارتباط و جذب مخاطب بپردازیم.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • زهرایی IR ۱۲:۵۱ - ۱۳۹۴/۰۱/۲۸
    2 0
    جالب بود